جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

آيا افسردگي علت رفتار غير عادي كودكان است؟

بیشتر افراد فکر می¬کنند که ناراحتی های کودکان گذرا است اما باید بدانیم که کودک نیز مانند بزرگسالان دچار افسردگی می شود. وقتی در دنیای کودکی اتفاقی ناراحت کننده مانند گم کردن عروسک یا نقل مکان کردن از جایی به جای دیگر اتفاق می افتد ، یا از دست دادن پرستار مورد علاقه و جدایی پدر و مادر، کودک احساس افسردگی می کند. همه این¬هادر آزار و فروپاشی نظم روحی کودک موثر است و مدت ها لازم است تا اوضاع به حال عادی بازگردد.
کودکان در طول دوره‌ی زندگی‌شان، ممکن است

افسردگی را تجربه کنند که این اختلال با افزایش سن، در دختران، بیش‌تر از پسران دیده می‌شود. افسردگی، زمانی در کودک ایجاد می‌شود که احساس و تصور بدی از خود داشته باشد و این احساس، زمانی‌که به اوج خود برسد، تبدیل به یک بیماری می‌شود.
البته نوزادان نیز غمگین و اندوهگین می شوند، اما چون افسردگی حالت روحی عمیقی است که بر اثر عدم اعتماد به نفس و قبول خویشتن خویش عارض می شود و کودکان تا حدود ۴ سالگی هنوز احترام و ارزش گذاشتن به خود و شناسایی خود را درک نمی کنند به افسردگی دچار نمی شوند.
از ۴ سالگی به بعد آنها به ارزش وجود خود پی می برند و براساس آن به برقرار کردن ارتباط با دیگران می پردازند؛ از آن پس هر گاه این روابط دچار مشکل شوند و یا صورت نپذیرند کودک دچار افسردگی می شود؛ همچنین افسردگی هنگامی برای کودک پیش می آید که صدای وجدان در او تثبیت شده باشد. اکنون دیگر نه تنها با احساس غم آشناست بلکه این احساس او را می آزارد. توانایی درک این احساس منشاء بسیاری از واکنش های افسردگی است؛ افسردگی یک خردسال را از حالت چهره او، کمبود انرژی و تحرک، بدخلقی و عبوسی، تنبلی، سستی، خستگی مفرط، بی علاقگی، بی حوصلگی، یاس و دلمردگی و نیز پرسش هایی که گاه و بیگاه درباره مرگ می کند می توان به خوبی تشخیص داد.
اما گاه پی بردن به این موضوع به این سادگی ها نیست و کودک افسردگی خود را غیرمستقیم آشکار می سازد؛ رشد او متوقف یا کند می شود، کم اشتها می شود، کم خوابی و بدخوابی به سراغش می آیند و در تصمیم گیری ها عاجز می ماند و در موارد حاد ممکن است تا مرز آسیب رساندن به خود پیش رود. هنگامی که یک کودک دبستانی به افسردگی دچار شود در تمرکز حواس و یادگیری دروس او اختلالاتی پدید می آید و در محیط خانه نیز به گوش کردن و پذیرفتن علاقه نشان نمی دهد.


نشانه‌های افسردگی کودکان عبارتند از:
1- نشانه‌های عاطفی: ناامیدی، خشم، درماندگی، اضطراب، نوسانات خلقی، احساس گناه و غمگین بودن

2- نشانه‌های جسمی: به‌هم خوردن ساعات خواب، بی‌اشتهایی و یا خوردن افراطی، یبوست، افزایش و کاهش وزن

3- نشانه‌های رفتاری: بدون دلیل گریه‌کردن، کناره‌گیری از دوستان، سریع خشمگین شدن و کاهش انگیزه

4- نشانه‌های تخریب‌گرایانه: خود را سرزنش‌کردن، احساس بازنده بودن، امیدوار نبودن به آینده و بلاتکلیفی

این اختلال‌ها در بزرگسالان، با طیف وسیع‌تر و پیچیده‌تری خود را نشان‌می‌دهند. سوابق خانوادگی و وراثت، در افسردگی نقش تعیین‌کننده‌ای دارد. شروع افسردگی زودرس در کودکان، بیش‌تر تحت‌تأثیر عوامل خانوادگی و وراثت است. با وجود این، ازهم‌گسیختگی خانوادگی، ارتباط تنگاتنگی با افسردگی کودکان دارد. ازهم‌گسیختگی خانوادگی را می‌توانیم در رفتار سرد و بی‌روح و منفی روابط متقابل کودک و پدر و مادر ببینیم.

شناخت‌درمانی رفتاری برای کودکان افسرده، نویدبخش می‌باشد اما در مورد کودکان و نوجوانان با افسردگی و استرس شدیدتر، احتمال بهبودی با این روش، کم‌تر است و باید با مشورت پزشک، از دارو استفاده نمود.
علایم افسردگی
تغییرات خلقی در کودکان و نوجوانان ممکن است به آن شکلی که در بالغین بروز می کند نشان داده نشود؛ در بالغین، فرد افسرده، افسردگی و غمگینی خودش را نشان می دهد اما در کودکان افسرده تظاهرش ممکن است به صورت عصبانیت تحریک پذیری و گاهی پرخاشگری باشد به همین دلیل گاهی شناسایی نمی شود یا با علایم دوره بلوغ اشتباه گرفته می شود، در کنار آن علایم دیگری از قبیل تغییر در ارتباطات اجتماعی کودک و نوجوان پیش می آید. بدین معنا که نوجوان بیشتر گوشه گیر است و با افراد خانواده و دوستان ارتباطش کم می شود و یا این که دچار افت تحصیلی می شود، تغییرات در خواب از جمله مشکلات کودک یا نوجوان افسرده است؛ بدین معنا که در بزرگسالان مشکل کم خوابی و در کودکان و نوجوانان مشکل پرخوابی ایجاد می شود. کودکان افسرده به بیدار بودن رغبتی نشان نمی دهند و تا نیمه های روز در خواب هستند.
همچنین علائمی چون تندمزاجی یا عصبانیت، ناراحتی های مداوم و احساس غم و اندوه، کناره گیری از جمع، افزایش حساسیت نسبت به عدم پذیرش، تغییر در اشتها (پرخوری یا کم خوری) ، تغییر در خواب، صداهای ناهنجار یا گریه های مداوم، اشکال در تمرکز و احساس خستگی مزمن را از نشانه های افسردگی هستند.
البته همه بچه ها تمام این علایم را ندارند، در حقیقت بیشتر آنها نشانه های مختلفی را با توجه به شرایط موجود بروز می دهند، اگرچه بعضی از کودکان افسرده ممکن است به کارهای کاملا منطقی و عقلانی خود ادامه دهند ولی هنگام بروز افسردگی شدید دچار تغییرات قابل ملاحظه ای در رفتارهای اجتماعی خود می شوند و اغلب از علاقه نداشتن به مدرسه، ضعف در انجام تکالیف و عملکرد تحصیلی یا تغییر در ظاهر رنج می برند.
علت بروز افسردگی
افسردگی یک بیماری است که علت های آن می تواند ژنتیکی، روان شناختی، زیستی یا محیطی باشد. عوامل خانوادگی و زیستی، بیش‌ از عوامل دیگر در بروز افسردگی نقش دارند. افسردگی کودکی، پیامدهای منفی بسیاری را به‌همراه دارد ازجمله افسردگی‌ در ادوار آینده، عدم سازگاری‌های اجتماعی، مشکلات تحصیلی و در برخی مواقع حتی اقدام به خودکشی. در صورتی که علت ژنتیکی باشد بایستی به اختلاف سطح هورمون ها و مواد بیوشیمیایی بدن توجه کرد و در عوامل روان شناختی به رابطه والدین و کودک و همین طور به حالات روحی و روانی پدر و مادر. افسردگی به معنای فقدان یا از دست دادن است. کودکان افسرده، فرد، محیط یا چیزی دوست داشتنی را از دست داده اند و یا آن را هرگز به دست نیاورده اند.
حتی بعضی از روانکاوان افسردگی را معادل عزاداری دانسته اند و عنوان کرده اند که کودک افسرده برای از دست دادن شخص یا چیزی عزیز و دوست داشتنی، گویی عزاداری می کند. شاید در پاره ای موارد به نظر می رسد که کودک چیزی را از دست نداده اما مسلما در بین چیزهایی که دارد فقدان چیزی را احساس می کند، برای مثال کودک مادر دارد ولی مادر دلخواهش نیست یا پدر دارد اما پدر دلخواهش نیست. این گونه مضامین هم به عنوان فقدان سمبلیک مطرح هستند و موجب افسردگی می شوند گاهی رفتار والدین از نوع آزاردهنده، تحقیرکننده و مقایسه کننده است که حالات افسردگی را در کودک به وجود می آورد. در پاره ای از موارد هم مادر خود افسرده است و کودک در اثر مجاورت با او ناخواسته تمامی حالات وی را دریافت می کند. به طور کلی چنانچه محیط زندگی کودک مطلوب نباشد و نیازهایش ارضا نشود خطر افسردگی برای او وجود دارد.
درمان افسردگی
در زمینه درمان افسردگی در کودکان، می توان به روش هایی همچون درمان های دارویی، روان درمانی فردی و خانوادگی و کاهش یا تخفیف موقعیت های استرس زا اشاره کرد که تاثیر قابل توجهی را در بر داشته است.

درمان دارویی بیش از همه در کودکانی که بشدت مبتلا هستند و اختلال در اعمال فیزیولوژیک نظیر خواب، وزن و اشتها نشان می دهند، ممکن است موثر واقع شود.