كودك درون چيست؟
كودك درون آن بخش از وجود ماست كه مانند كودك احساس میکند و شايد سبب شود به شیوهای كودكانه رفتار كنيم. کودک درون همان بچه کوچکی است که دوست دارد موردتوجه و مراقبت قرار گیرد و او را دوست داشته باشند.
به عبارتی کودک درون در علم روانشناسی جنبه کودک گونه وجود انسان است. در حقیقت بخشی است که هنوز میتواند از اتفاقهای جالب، حتی بسیار کوچک، لذت ببرد و شاد شود.
چگونه کودک درون را کشف کنید؟
يک كودك را مجسم كنيد. يک كودك وقتي خشمگين است فرياد میکشد وقتي غمگين است گريه میکند وقتي خوشحال است از ته دل میخندد. کودک درون خيلي غريزي عمل میکند يعني میداند به چه كسي اعتماد كند به چه كسي اعتماد نكند. دنبال بازي و كشف است؛ اما بهمرورزمان، اين كودك بهطرف دنياي افراد بالغ كشيده میشود. والدين و آموزگاران به او میگویند: ” اين رو نگو. اون كار رو نكن. اون كاري رو بكن كه ما مي گيم. ما بهتر مي دونيم.”
ما بهطور مستقيم و غیرمستقیم به کودک ياد میدهیم كه فقط وقتي خوب و دوستداشتنی است كه آنجوری باشد كه بزرگترها میخواهند. بهمرورزمان، كنجكاوي و توانايي احساس كردن كه همان ویژگیهایی است كه به كودك سرزندگي میدهد بهناچار پنهان میشوند. غالباً “افراد بالغ در فرايند آموزشوپرورش و ايجاد انضباط، كودك را به بالغي قابل پیشبینی تبديل میکنند و به ” خود راستين كودك ” لطمه میزنند.
طفل در حال رشد کمکم روح شاد و کودکانهاش را محبوس میکند؛ اما كودك درون هیچوقت بزرگ نمیشود و از بين نمیرود. مدفون در درون ما باقي میماند و غمگين و دردمند و منتظر باقي مي¬ماند و انتظار میکشد تا يک روزي ما از زير آنهمه چيزي كه زيرش مدفونش كرديم دربیاوریم و آزادش بكنيم.
جلبتوجه كردن كودك درون:
اگر زير مقدار زیادی خاك، زنده، دفن شوید چهکار میکنید؟! غير از اینکه از هر فرصتي استفاده میکنید تا حضورتان را به ديگران اعلام كنيد؟!
كودك درون هم همینطور است. كودك درون همواره سعي میکند تا توجه ما را به خودش جلب كند. او گاهي خودش را با نيازهاي بچگانهاش به ما نشان میدهد. اما ما معمولاً ” او را طرد میکنیم و به او میگوییم:” هيس! تو نمیفهمی! آدم بزرگها اين كارها رو نمي كنن!”
وقتي احساسهای راستين را نديده میگیریم، وقتي میگوییم نبايد گريه كنيم چون آدم بزرگها خودشان را كنترل میکنند و گريه نمیکنند، درواقع داريم كودك درونمان را طرد كنيم. مثلاً ” شايد احساس كنيم دلمان میخواهد سوار تاب و سرسرهی بچهها شويم اما به خودمان میگوییم اين كار بچههاست نه من! شايد دلمان میخواهد براي از دست دادن دوستي زارزار گريه كنيم اما یک آدم بالغ جدي درون ماست كه به كودك درونمان میگویید: آدم بايد به خودش مسلط باشد! مردها كه گريه نمی كنند! خانمها كه اینجوری شيون نمی كنند! ” آنوقت كودك درون كوچولو و غمگين ما كه حسابي توي ذوقش خورده، در اعماق وجودمان محبوس میشود!
فواید کودک درون چه هستند؟
خیالپردازی
کودکان خیلی راحت در ذهنشان داستانسرایی میکنند و با خیالپردازیهای موردعلاقهشان از لحظهشان لذت میبرند.
آنها میتوانند اتاقشان را همچون مزرعهای زیبا ببینند و حتی از بوییدن گلهای خوش عطر شادمان شوند. کودک درون میتواند این خلاقیت را در وجودتان حفظ کند و هرزمان که به آرامش نیاز داشتید به کمکتان بیاید. در حقیقت بهوسیله تصور شرایط ایدئال از اضطرابتان بکاهید.
خواب راحت
کودکان بهراحتی خوابشان میبرد و هرازگاهی در بین روز چرت میزنند. ممکن است در بزرگسالی اینگونه خوابیدن را تنبلی بدانید اما چرت زدنهای کوتاه میتواند خستگی را از تنتان دور کرده و آرامش را به شما برگرداند. بدین ترتیب کارآیی و سلامت جسمی و روحیتان نیز افزایش مییابد. کودک دورن تان میتواند چنین کار ارزندهای برایتان انجام دهد.
بازی کردن
کودکان همیشه بازی میکنند و از زندگیشان لذت میبرند. ما بزرگسالها چنان گرفتار مسائل روزمره میشویم که بهطور کل بازی کردن را فراموش میکنیم و یا این کارها را خاص دوران کودکی میدانیم اما باید یادآور شد که بازی میتواند ذهن را از توجه به موضوعات اضطرابآور رها کند. بنابراین از کودک درونتان پیروی کرده و از بازی کردن خجالت نکشید.
اکنون ما تکنیکهای سادهای را برای کمک به رهاسازی و شفای کودک درونتان پیشنهاد می¬کنیم که به دوست شدن با کودک درون نیز کمک میکند.
– وقتی دلتان گرفت گریه کنید هرگز جلوی خودتان را نگیرید گریستن نشانه انسان بودن شماست بهعلاوه کودک درونتان آرام خواهد شد.
– از ته دل بخندید خنده شفای دردها و غذای روح است و بهعلاوه خندیدن به این معناست که به کودک درونتان اجازه میدهید ظاهر شود.
– دفترچه یادداشت شخصی داشته باشید و احساسات خود را یادداشت کنید و هرچند وقت یکبار به آن سر بزنید بهاینترتیب شما با کودک درونتان ملاقات کردهاید.
– در هنگام لزوم از گفتن نه به دیگران نهراسید با این کار کودک درونتان از خوشحالی بشکن میزند چون چیزی به او تحمیل نکردهاید.
– وقتی خواب میبینید آنها را در دفترچهای یادداشت کنید و هرچند وقت یکبار به آنها سربزنید. خوابها، آرزوها و تعارضهای ما را آشکار میکنند و بهاینترتیب شما از آرزوهای کودک درونتان باخبر میشوید.
– وقت خود را با کسانی بگذرانید که به آنها علاقهمندید و از بودن با آنها لذت میبرید بهاینترتیب کودک درونتان احساس امنیت و آرامش بیشتری خواهد کرد.
– تا زمانی که گرسنه نشدید به سراغ غذا نروید وقتی گرسنه هستید با ولع غذا میخورید و کودک درونتان لذت بیشتری میبرد.
– بازی کنید و هر فعالیتی که شما را سرگرم میکند و به وجد میآورد انجام دهید حتی میتوانید بازیهای جدیدی خلق کنید و با آنها لذت ببرید. خلق بازی جدید یعنی ندای کودک درون
– وقتی احساس خشم میکنید آن را با استفاده از کلمات مناسب ابراز کنید. بهاینترتیب به کودک خشمگین درونتان فرصتی میدهید تا حرف دلش را بزند.
– مقررات اجتماعی را رعایت کنید و با شنا کردن برخلاف جریان آب خود را به دردسر نیندازید. با این کار مرزها را برای کودک درونتان روشن میسازید.
– بیماریهای جسمانی و روانی یعنی یک جای کار اشکال دارد. بله اشکال در این است که کودک درونتان را به بند کشیدهاید و تا زمانی که دست او را نگیرید و او را آزاد نسازید شفا نخواهید گرفت پس بجنبید.
قسمت دوم چگونه با کودک درونمان دوست باشیم را با ما دنبال کنید.
صبا اسدی
درمانگر خانواده و کودک و نوجوان
مرکز مشاوره نجوای زندگی